عدالت اجتماعی به چه معناست؟!
عبدالکریم شیخیشتان
همانگونه که هدف همه ما ایرانیها ایجاد وحدت، همدلی ، صفا و صمیمت و همچنین قدرت نظم بخشیدن به کشور عزیزمان میباشد پس بنابراین اگر نقدی صورت میپذیرد فقط برای توسعه و آبادانی کشور است نه چیز دیگر. عدالت مانند حقوق بشر موضوعی فراگیر و ماورای شرایط منطقهای است بنابراین دولتمردان برای بیان و بر زبان آوردن آن می بایست کاملا هوشیار باشند که چه میگویند تا اینگونه مورد تعرض مطبوعات و مردم قرار نگیرند.
البته قصد من این نیست که خدای ناکرده بخواهم خدمات دولت جدید را زیر سؤال برده و آن را کمرنگ جلوه دهم، بلکه قصد دارم معنای عدالت را همانگونه که هست نمایان سازم.
با روی کار آمدن دولت اصولگرای دکتر "محمود احمدی نژاد" شیوهی نوینی در پیش گرفته شد و آن تشویق مردم به نوشتن نامه و امید دادن به حل مسائل و مشکلات مردم از طریق نوشتن نامه برای رییس جمهور بود. این کار با شروع سفرهای استانی وی پایهگذاری شد و تا به امروز بنا به گفتهی دولتمردان تاکنون شمار این نامهها بسیار است.
به نظر من روشهایی که تاکنون در سفرهای استانی دولت جدید فرهنگسازی شد با شعار عدالتمحوری دولت که سرآمد همه شعارهای احمدینژاد بود در تضاد است.
در جایی وزیرکار اعلام کرده بود که بیش از 80 درصد این نامهها مربوط به اشتغال است. دولتمردان باید پاسخ دهند آیا گرفتن این همه نامه و امید واهی دادن به کسانی که با هزار امید و آرزو این نامهها را نوشتهاند کاری درست است؟
در خوشبینانهترین نگاه به این نتیجه میرسیم که اکثر این نامهها به سامان نخواهد رسید چرا که ظرفیت اشتغالزایی کشور طبق برنامهی پنج ساله چهارم توسعه به طور متوسط پانصد هزار نفر در سال است. حال دولتمردان ما در کمتر از یک سال تقاضای بیش از دو میلیون شغل را مطابق با نامههایی که از مردم گرفتهاند را دارند!
حالا با توجه به همین معادله ساده ، دولتمردان می بایست پاسخ دهند که چگونه میتوانند این همه شغل ایجاد نمایند و نامهها را سامان دهند.
بنابراین به نظر نمیرسد که این همه نامه به ثمر برسد، زیرا اگر بنا باشد از کانالهای تزریق وام هم به نوعی پاسخی به این نامهها داده شود این امر باعث بالا رفتن حجم نقدینگی در جامعه شده و شوک جدیدی به خانواده ها وارد میشود و به تورمی که هم اکنون شاهد آن هستیم دامن خواهد زد که این دور از انصاف و عدالت است.
مسئله مهمتر این است که گرفتن نامه از مردم با شعار عدالت محوری دولت هیچ گونه سنخیتی ندارد. در این نامهها مردم حقوق شهروندی خود را عاجزانه از رئیس جمهور تقاضا میکنند. جالب اینجاست که مردم برای چیزی که حقشان است تقاضا میکنند. همین شکست کرامت انسانی مردم به خاطر چیزهایی که حقشان است و همه باید از آنها بهرهمند باشند با شعار عدالت محوری در تضاد است. فرض کنیم که تمام این نامهها خوانده شده و به تقاضاهای مطرح شده جواب مثبت داده میشود، حالا اگر یک عدهای بنا به مصلحتی که خودشان تشخیص دادهاند نخواهند کرامت انسانی خود را بشکنند و حقوق شهروندی خود را از طریق نامه یا خواهش و تمنا مطالبه نمایند، حقوق شهروندی این عده چه می شود؟! این را سخنگوی محترم دولت باید پاسخ دهد.
در مورد گرانیهای اخیر هم که هیچ کس زیر بار نمیرود و برای آقایان قابل قبول نیست که گرانی وجود دارد. آقای رئیس جمهور عدالتمحور از یک سو از زیر این مسئله شانه خالی میکند و دکتر الهام سخنگوی دولت هم از سوی دیگر، کمیسیون اقتصادی مجلس هم که فبها!
اشخاصی مثل " الهام" سخنگوی دولت و " اسکندری" وزیر کشاورزی حق دارند که گرانی را نقض کنند زیرا حقوق ماهیانه آنها به حدی است که مسائل و مشکلات این مردم مظلوم برایشان قابل درک نباشد.
آقای اسکندری هنگامی که با سئوالات بر حق خبرنگاران مبنی بر گرانیهای اخیر روبهرو میشود در پاسخ به خبرنگاران، آنان را نماینده مردم ندانسته و مطبوعات را متهم به جَوسازی علیه دولت مینماید.
حال دولتمردان میبایست پاسخ دهند که آیا این عدالت اجتماعی است یا بیمسئولیتی؟
احساس تعهد و مسئولیت برای تحقق عدالت اجتماعی، دردمندی و حساسیت در برابر بیعدالتی ها از عوامل مهم تحقق عدالت است. پس بنابراین دولتمردان میبایست بدانند ادعای تعهد اجتماعی و غفلت از اعتدال رفتاری به معنای بیتوجهی است، زیرا غفلت از ستمهای اجتماعی نیز گناهی نابخشودنی میباشد و این نشانه بیانصافی است.
به نقل از http://www.nasirboushehr.com/Journal-01-issue72-1516.html
سلام
دوست خوبم آقای پورجان ورود سبزت را به جمع وبلاگ نویسان اجتماعی و علی الخصوص حقوقی تبریک گفته برایت پایداری آرزومندم .
سورنا
سلام
واقعا وقتی آدم می بینه یه همچین دوست هایی مثل شما داره
به خودش می باله.
امیدوارم بازم به من حقیر سر بزنید و از تجربیات گرانبار شما بتونم استفاده لازم رو ببرم.
به امید دیدار دوباره
موید و پیروز باشین.............